گنبد ساختمانی نیاوران
گنبد ساختمانی نیاوران
گنبد ایرانی جدا از معنای ویژهای که نزد معماران دارد، همواره در نهاد هر ایرانی حس تعلق را زنده کرده است. گنبد ایرانی با روح ما پیوندی عمیق دارد، این حس را چه در به تماشا نشستن آن از بیرون و چه با غرق شدن در آسمان گنبد از درون بنا میتوان یافت.برای فرم گنبد همواره معانی ویژهای ذکر شده است؛ این معانی نمادین در برخی فرهنگها با یکدیگر اشتراکاتی نیز دارند. ساختمان مربع یا مستطیل شکل که بشن خوانده میشود را نماد زمین و زمینهی گنبد را نماد آسمان خواندهاند. این تعبیر را میتوان در فرهنگهای دیگر نیز مشاهده کرد، به طور مثال در فرهنگ بودایی نیز میتوان گونههایی از این اعتقاد را یافت. استوپا بوداییان و گنبدهای ساخته شده در قسمت مرکزی کلیساهای بیزانس نیز تا حدی گویای این معنی هستند. در فرهنگ اسلامی علاوه بر معانی ذکر شده قوس مقرنسکاری شدهی آن همچون حلقهی واسط زمین و آسمان تلقی میگردد. حضرت رسول(ص) در روایت معراج، گنبد عظیمی را وصف میکند که از صدف سفیدی ساخته شده و بر چهار پایه در چهار کنج قرار گرفته است. پوشش گنبد همچنین به اشتیاق مسلمانان برای تجربهی نیایش زیر سقف آسمان به خوبی پاسخ میدهد.
در معماری رومی نیز میتوانیم فرم گنبدی را مشاهده کنیم. بهترین نمونهی آن را شاید بتوان گنبد پانتئون دانست. تفاوت گنبدهای رومی با گنبدهای ایرانی گذشته از فرم و شکل اجرای آن این است که ساخت گنبدهای رومی، روی زمینهی گرد است. با توجه به سهولت قابل توجه این نوع اجرا در مقایسه با اجرای گنبد بر روی ته رنگ چهارگوش، میتوان دلیل این انتخاب را ریشههای اعتقادی ایرانیان برای ترجیح ته رنگ مستطیل به دایره دانست. این موضوع چه قبل از اسلام(در آتشکدهها) و چه پس از ورود اسلام به ایران(در مساجد) قابل مشاهده است.
مورد دوم همان نکتهای است که «دکتر پیرنیا» در معماری اسلامی از آن به عنوان استفاده از مصالح بوم آورد یاد کردهاند. معمار ایرانی برای پوشاندن سطحی نسبتا وسیع با استفاده از مصالحی چون خشت و آجر به دنبال بهترین جواب بود که توانست آن را در فرم گنبدی شکل که اتفاقا به بهترین شکل پاسخگوی نیازهای زیباییشناسانه بود بیابد. اما در دوران هخامنشیان به دلیل برخورداری از توانایی لازم و وضع مناسب اقتصادی دولت بیشتر ساختمانهای بزرگ به کمک چوبهای محلی و وارداتی به روش قابی شکل ساخته میشدهاند و چنین پیداست که فرمهای قوسی جز سردرها رواج چندانی نداشتهاند. استفاده از فرم قوسی بار دیگر در دوران اشکانی و ساسانی رواج یافت. از اولین نمونههای این فرم، میتوان به گنبد موجود در شهر فیروزآباد اشاره کرد که در سفرنامهی ابن بلخی به آن اشاره شده است. این گنبد متعلق به اواخر دورهی اشکانی است.
در دوران ساسانی پیشرفتهایی در ساخت گنبدها به چشم میخورد و گنبدها را میتوان در انواع بناها از آتشکدهها گرفته تا پلها و سدها مشاهده کرد. روش گنبدسازی بعد از اسلام نیز دچار تغییراتی میشود تا این که در دوران سلجوقی به اوج پیشرفت خود میرسد و معمار عصر صفوی عنصر زیبایی را به بهترین شکل به گنبد ایرانی هدیه میدهد. نکتهی قابل توجه در این میان این است که در تمامی این دوران روش گنبدسازی همواره ویژگی اجرایی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است و اکثر تحولات در روشهای گوشهسازی آن بوده است. از این ویژگیهای خاص گنبد ایرانی میتوان به شکل ظاهری و همچنین روش اجرای آن اشاره کرد. در معماری ایرانی گنبد را بدون استفاده از قالب میساختند ولی در عین حال نظم حاکم بر آن، آنچنان دقیق است که در برابر انواع نیروهای لرزهای و رانشی بهترین مقاومت را از خود نشان میدهد. از نکات برجستهای که در مورد فرمهای ساختمانی گنبدی باید به آن اشاره نمود خاصیت ایستایی این نوع ساختمانها است. گنبدها که بنا به تعریف دارای شکل هندسی دورانی، با انحنای دو جانبه هستند، نیروهای وزن و سایر نیروها را اساسا با مکانیزم نیروهای غشایی به تکیهگاه منتقل میکنند. فرم هندسی گنبدها دارای این ویژگی است که معمولا کمترین تنش کششی در این فرمها به وجود میآید بنابراین، ساختن گنبدها با مصالح ساختمانی(گل، آجر، سنگ) که قابلیت تحمل نیروهای خمشی را ندارند کاملا امکانپذیر است. از دیدگاه تکامل فرمهای ساختمانی، فرمهای گنبدی دارای توانایی و برتری نسبت به فرمهای ساختمانی قابی و حتی فرمهای ساختمانی طاقی هستند. از مزایای دیگر طاق قوسی و گنبد این است که باد از روی سطح محدب، با سهولت بیشتری رد میشود و فرسایش و تخریب کمتری را موجب میگردد.
دیدگاهتان را بنویسید